با توجه به شرایط اقتصادی موجود در کشور، که بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کارها و سازمان ها را تحت تاثیر خود قرار داده است، از امروز می خواهیم شما را با موضوع اهمیت تدوین استراتژی جامع در کسب و کار و همچنین روش های جاری سازی استراتژی در سازمان آشنا کنیم. برای آشنایی بیشتر شما با مقوله استراتژی و همچنین اهمیت و گستره این مبحث، به ناچار مجموعه مقالات متناوبی را منتشر خواهیم کرد که خواندن و دنبال کردن آن ها می تواند در برخی موارد، نگرش شما را نسبت به شیوه مدیریت کسب و کارتان، بطور کلی، متحول نماید. این مقاله اولین مقاله از این مجموعه مقالات است.
فرض کنید یک هواپیمای ایرباس A300 متعلق به یک شرکت هواپیمایی داخلی، قصد دارد از فرودگاه مهرآباد تهران به سمت فرودگاه مشهد پرواز کند. هنگامی که من و یا شما بعنوان مسافر در حال گرفتن کارت پرواز خود برای سوار شدن به هواپیما هستیم، خلبان و کمک خلبان و خدمه پرواز در حال آماده سازی هواپیما برای انجام پرواز هستند.
خلبان و کمک خلبان بر اساس چک لیستی که در اختیار دارند، بخش های مختلف فنی هواپیما را چک می کنند و از عملکرد صحیح آن ها مطمئن می شوند. پس از اینکه مسافران بطور کامل سوار هواپیما شدند درب های هواپیما بسته شده و خلبان با اجازه برج مراقبت، به سوی باند پرواز، خزش کرده و تیک آف می کند و بسوی شهر مشهد پرواز می کند.
بی شک می دانید که خلبان بر اساس شاخص هایی که در داشبورد هواپیما در اختیار دارد مسیر خود را پیدا می کند و به پیش می رود. او هواپیما را با استفاده از شاخص های مختلفی مثل ارتفاع هواپیما، دور موتور، سرعت باد روبرو، دمای محیط بیرون و بسیاری المان های دیگر تحت کنترل دارد. اگر دقت کرده باشید در برخی اوقات خلبان، در اواسط پرواز، با مسافران صحبت می کند و به آن ها خوش آمد گفته و آن ها را در جریان شرایط پرواز قرار می دهد و سفر خوشی را برای آن ها آرزو می کند.
کمی دقت کرده باشید خلبان در این گفتگو بطور دقیق می گوید که ارتفاع چه مقدار است و یا سرعت هواپیما چند کیلومتر بر ساعت است و مواردی از این نمونه. خلبان مقادیر این شاخصه ها را از طریق داشبوردی که در جلوی هواپیما در اختیار اوست مشاهده می کند.
خوب اکنون فرض کنید که در اواسط این پرواز که از مهرآباد تهران تیک آف کرده و به سمت فرودگاه مشهد می رود ناگهان خلبان به مسافران اعلام کند که داشبورد روبروی او خاموش شده و ارتباط این هواپیما با برج مراقبت قطع شده است و در حال تلاش برای روشن کردن داشبورد هواپیما است. اگر شما مسافر این هواپیما باشید، در این وضعیت چه حالی پیدا می کنید؟ لطفاً لحظه ای مکث کنید و تصور کنید که در این شرایط شما و سایر مسافران ممکن است در چه وضعیت روحی باشید!
بنظر شما چقدر احتمال دارد که این خلبان بتواند بدون داشتن اطلاعات روی داشبورد و بدون ارتباط با برج مراقبت، این هواپیما را به سلامت بر زمین بنشاند؟ بی شک با من موافق هستید که بدون داشبورد و ارتباط با برج مراقبت به احتمال بسیار زیاد این هواپیما سقوط خواهد کرد.
خوب در اینجا از شما سئوال دیگری دارم. بنظر شما، پرواز کردن با یک هواپیما و بسلامت نشاندن آن، برای یک خلبان کار راحت تری است و یا راه اندازی یک کسب و کار و موفق کردن آن برای یک مدیر؟!!
اگر بررسی کنید متوجه می شوید که آمارها تایید می کنند که پریدن با یک هواپیما بسیار راحت تر از راه اندازی و موفق کردن یک کسب و کار است. بعنوان مثال شاید چند ده هزار پرواز صورت بگیرد و در بین این تعداد یک هواپیما دچار مشکل شود. اما ما می دانیم که در یک سال از ۱۰۰ کسب و کاری که به امید موفقیت راه اندازی می شوند، بیش از ۹۰٪ آن ها با شکست روبرو می شوند و تا سال آینده، از بازار محو می شوند.
آیا می دانید علت این اتفاق چیست؟
اگر کمی بیشتر فکر کنیم متوجه می شویم که خلبان با یک ماشین صنعتی در جدال است و ماشین رفتار ثابتی دارد. تمام اجزاء یک هواپیما در طول سالیان سال عملکرد یکسانی از خود نشان می دهند و هیچگاه خلبان را شگفت زده نمی کنند. اما در فضای کسب و کار، مدیر با المان های بسیار زیادی روبرو می شود. یک روز دلار بالا می رود، روز دیگر قیمت بنزین ۳۰۰٪ افزایش می یابد و روزی دیگر فضای سیاسی کشور متلاطم می شود، روزی دیگر مدیر فنی شرکت استعفا می دهد و موارد بسیار زیادی از این دست. پس می بینید که اداره کردن و موفق کردن یک کسب و کار، بسیار سخت تر از پرواز سالم یک هواپیما است.
حال برگردیم به موضوع داشبورد هواپیما. شما زمانی که خلبان اعلام کرد که داشبورد هواپیما خاموش شده و ارتباط با برج مراقبت قطع شده، بعنوان مسافر آن هواپیما، احساس ترس شدید کردید. از طرف دیگر به این نتیجه رسیدیم که پرواز سالم با هواپیما بسیار ساده تر از موفق کردن یک کسب و کار است. لطفاً به این سئوال پاسخ دهید که شما بعنوان مدیر یک کسب و کار چگونه اغلب، بدون هیچگونه داشبوردی به فعالیت می پردازید؟ ما بعنوان مدیر سازمان، در طول زمان، با چالش های پیش بینی نشده و یا غیرمترقبه زیادی روبرو هستیم. پس چرا برای کسب و کار خود داشبوردی برای اندازه گیری شاخص های مختلف عملکرد سازمان مان نداریم و همچنین انتظار داریم که کسب و کار موفقی داشته باشیم؟!!
به عبارتی اغلب ما مدیرانی هستیم که سازمان خود را در دریای متلاطمی از پیچیدگی های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … بدون داشتن هیچ داشبوردی که شاخص های عملکرد ما را نشان دهد، به پیش می بریم و با خود می گوییم چرا ما موفق نمی شویم!
(این مقاله ادامه دارد …)